قصه دکمه

دکمه در سال ۱۳۹۲ راه افتاد. یک عالمه اسم ریختیم توی قوطی و تکان دادیم و تکان دادیم و عاقبت، یکی گفت: “دکمه” هم اسم قشنگی است‌ها! درست می‌گفت. قوطی را گذاشتیم کنار و اسمِ مجموعه‌ی کوچکِ پیکسل‌سازی‌مان را گذاشتیم دکمه. پشت سر هر پیکسل یک ایده یا قصه‌ای وجود داشت.   شعار دکمه این بود که: گاهی به دکمه‌ها نگاه کن.   کارمان ذره ذره رشد کرد و رشد کرد و بزرگ شد. پیکسل‌ها هرجا که می‌رفتند، باعث یک چیزی می‌شدند. گاهی تعامل، گاهی گفت و گو، گاهی پرسش، گاهی تغییر، گاهی آرامش، گاهی خنده، گاهی غم، گاهی شک، گاهی یقین، گاهی حتا دعوا و…   دکمه‌ها باهوش‌تر از چیزی بودند که می‌پنداشتیم. بلد بودند در زمان مناسب، در مکان مناسب، بروند سراغ صاحب‌شان. خیلی وقت‌ها از مردم می‌شنیدیم که دقیقا همان‌لحظه‌ای که بهش نیاز داشتم دیدمش.   دو سه بار تا مرز ورشکستگی رفتیم. گاهی مجبور شدیم کارهایی کنیم که باب میل‌مان نبود. کم‌کم کار را توسعه دادیم. محصولات جدید به سبدمان اضافه کردیم.   بیش از صدمدل محصول تولید کردیم و خیلی‌های‌شان گرفت. خیلی‌ها هم نگرفت. بعدش آن‌قدر بازارِ پیکسل رقابتی شد که به جای فروش پیکسل، رفتیم سراغِ فروش دستگاه تولیدِ پیکسل. و پیکسل به حاشیه رفت.   هر کار کردیم نتوانستیم خودمان را ذیل صنعت خاصی تعریف کنیم. گفتیم: ما ذیل صنعت “جینگیلی‌جات” هستیم. همه راحت می‌فهمیدند “جینگیلی‌جات” یعنی چه.   کم‌کم ایده‌های‌مان بزرگ‌تر و بزرگتر شد. بزرگ‌تر از دکمه. باید یک لباس بزرگ‌تر به تنِ ایده‌های‌مان می‌کردیم. همین شد که ابر را به راه‌انداختیم. قرار شد دکمه مسیر خودش را برود و مایه‌ی دلخوشی و حالِ خوبِ دوستانش باشد.   محصولات دکمه را توی خیلی از کتابفروشی‌ها و نوشت‌افزارفروشی‌ها می‌توانید پیدا کنید.   اگر دوست دارید محصولات دکمه را به صورت عمده یا برای کتابفروشی خود تهیه نمایید، با ۰۹۲۰۱۲۳۶۹۸۷ تماس بگیرید.   کاتالوگ محصولات دکمه را می‌توانید اینجا ببینید.