من میخوام نویسنده بشم، چطوری میتونم؟
سلام کوچولوی باهوش.
تا حالا شده یه داستان قشنگ توی ذهنت بسازی؟ مثلا یه اژدهای کوچولو که میخواد دوست پیدا کنه؟ یا یه درخت که میتونه راه بره؟
اگه تو هم از این فکرها توی سرت داری، پس میتونی یه نویسندهی قوی و قشنگ بشی!
میخوای یاد بگیری چطوری نویسندهی خوبی بشی؟ بیا با هم قدم به قدم یاد بگیریم!
۱. نوشتن مثل بازیه!
همونطور که با لگو بازی میکنی یا نقاشی میکشی، نوشتن هم یه جور بازیه.
وقتی یه داستان مینویسی، داری با واژهها بازی میکنی. لازم نیست عالی باشه، فقط باید دلت بخواد بنویسی.
مثلاً:
“یه روز یه کفشدوزک کوچولو تصمیم گرفت بره ماه!”
چه قشنگ شد، نه؟ حالا نوبت توئه که یکی بنویسی!
۲. زیاد کتاب بخون
اگه بخوای نویسنده بشی، باید اولش کتابخون باشی.
کتاب خوندن یعنی مغزت پر از ایدههای خوب میشه.
هر وقت یه داستان قشنگ خوندی، فکر کن که اگه جای نویسنده بودی، چی مینوشتی؟
مثلاً پایان داستانو عوض میکردی؟ یا یه شخصیت جدید میآوردی؟
۳. خیالبافی کن!
نویسندهها با خیال خودشون داستان میسازن.
مثلاً:
اگه یه لاکپشت بتونه پرواز کنه چی میشه؟
اگه مدرسه بره توی ابرها چی؟
هر چی بیشتر خیالبافی کنی، داستانات قشنگتر میشن.
۴. اشتباه کردن اشکال نداره
اگه یه چیزی رو غلط نوشتی، ناراحت نشو.
همهی نویسندهها اولش اشتباه میکنن.
مثلاً یه جمله سخت مینویسی یا یه کلمه رو فراموش میکنی. خب که چی؟
مهم اینه که تمرین کنی و بهتر بشی.
یادت باشه: نویسندهها از اشتباه نمیترسن!
۵. داستانتو با بقیه بخون
اگه یه داستان نوشتی، بده مامان یا بابا بخونه. یا خودت براشون بخون.
ببین کجاشو دوست داشتن؟ کجا خندیدن؟ کجا تعجب کردن؟ 😲
بعدش میتونی داستانتو بهتر کنی!
۶. هر روز فقط یه کم بنویس
لازم نیست هر روز یه کتاب بنویسی! فقط چند خط کافیه.
مثلاً هر روز یه داستان خیلی کوچولو بنویس. مثل:
“یه روز یه مداد تصمیم گرفت دیگه ننویسه!”
ببین چه اتفاقی میافته؟ هیجانانگیزه، نه؟
نتیجه:
تو میتونی نویسنده بشی، اگه:
بازی کنی با کلمهها
زیاد کتاب بخونی
خیالبافی کنی
نترسی از اشتباه
داستانتو با بقیه تقسیم کنی
هر روز یه کم بنویسی
یادت باشه، نویسنده شدن یعنی با دل نوشتن.
اگه از نوشتن لذت ببری، میتونی بهترین نویسندهی دنیا بشی J